پیشنهاد شگفت انگیز!

فیلم نامه پروست نشر نی

شناسه محصول: 1538 دسته:
بدون امتیاز
0 دیدگاه
توضیحات کوتاه

کد کتاب : 127746
مترجم : امین مدی
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 165
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز

موجود در انبار
  • ارسال از ۱ روز کاری
  • ارسال فوری در شهر تهران
  • گارانتی اصالت و سلامت فیزیکی کالا

قیمت اصلی ۱۴۰,۰۰۰تومان بود.قیمت فعلی ۱۱۲,۰۰۰تومان است.

معرفی کتاب فیلم نامه پروست اثر هارولد پینتر
کتاب «فیلمنامه‌ی پروست؛ در جست‌و‌جوی زمان از‌دست‌رفته» نوشته‌ی هارولد پینتر، نمایشنامه‌نویس معاصر و معروف است. این فیلمنامه که براساس اثر معروف و پر از جزییات مارسل پروست به نام «در جست‌و‌جوی زمان از‌دست‌رفته» نگاشته‌شده هیچ‌گاه بخت تبدیل‌شدن به فیلم سینمایی را نیافت و به‌عنوان فیلمنامه‌ای اقتباسی تنها به یک کتاب تبدیل شد. براساس اظهارت پینتر درباره‌ی روند شکل‌گیری این کتاب و فیلمنامه‌ی اقتباسی اوایل دهۀ هفتاد میلادی، هارولد پینتر، جوزف لوزی، و باربارا بری منتقد و مترجم تصمیم‌گرفتند تا «در جست‌وجوی زمان از‌دست‌رفته» را به فیلمنامه تبدیل کنند. «در‌ جست‌و‌جوی زمان از‌دست‌رفته» کتابی هفت جلدی است و در دوران بیماری پروست نوشته‌شده و آن‌طور که پینتر گفته، فیلمنامه بر‌مبنای هفت جلد این رمان اقتباس‌شده است. پینتر به توصیه‌ی ساموئل بکت، نمایشنامه‌نویس ابزورد، کارش را از جلد آخر با عنوان «زمان بازیافته» آغاز کرده، زیرا پروست «زمان بازیافته» را پس از جلد اول، یعنی «طرف خانۀ سوان»، نوشته است.
گفتنی است که هارولد پینتر نمایشنامه‌ای 100 صفحه‌ای هم براساس همین اقتباس سینمایی نگاشته است.
در بخشی از متن کتاب آمده: «خارجی. باغ. میز شام. نامه‌ی بازنشده زیر فنجان قهوه مادر.
سوان: کی برمی‌گردین پاریس؟
پدر: متأسفانه طی دو هفته آینده.
سوان: که این‌طور، ما هم زودی راهی می‌شیم.
مادر: تموم‌شدن تابستون و رفتن از کومبره همیشه اندوهناکه.
مادربزرگ: این‌جا برای سلامتی مارسل خیلی بهتر از پاریسه، براش خیلی خوبه.
سوان: حالش چطوره؟
پدر: (آهسته به سینه‌اش می‌زند.) سینه‌اش. باید حواس‌مون به‌ش باشه.
سوان می‌بیند که مارسل دزدکی از پشت پنجره‌اش به پایین نگاه می‌کند. چشم‌شان به هم می‌افتد. سوان به سمت خانواده برمی‌گردد.
سوان: کتابی دارم که فکر می‌کنم مارسل از خوندنش لذت می‌بره. فردا می‌فرستم این‌جا.
مادربزرگ: چه لطف بزرگی.
پدر: قبل از اومدن شما درباره موسیو ونتوی صحبت می‌کردیم. می‌شناسیدش؟
سوان: نه، تا به حال همدیگرو ندیدیم. اما همیشه برام سوال بوده که ارتباطی با ونتوی آهنگ‌ساز داره یا نه.
پدر: آهنگ‌ساز؟
مادر: باید اسم سونات ونتوی به گوش‌تون خورده باشه!
پدر: جدا؟
سوان: نخورده؟ مسحورکننده‌ست. آه… بار اول سال‌ها پیش شنیدمش.
پدر: آه، سونات ونتوی؟ آره، آره، البته، البته. خیلی دلنشینه.
سوان: یعنی این دوتا ربطی به هم دارن؟ باید سردربیارم.
پدر: گمان نکنم.
نامه هنوز باز نشده.»