معرفی کتاب چین و ژاپن اثر نیکوس کازانتزاکیس
سفرنامه کازانتزاکیس با عنوان «چین و ژاپن» به عنوان پر مخاطبترین سفرنامهاش تاکنون شناخته شده است. این سفر به عنوان یک خبرنگار مخصوص روزنامهای آتنی به سال ١٩٣٥ برگزار شد (٢٢ فوریه – ٦ مه). کتاب به سه بخش تقسیم میشود: بخش اول مربوط به سفر ژاپن در سال ١٩٣٥ است، بخش دوم به سفر چین در همان سال و بخش سوم با عنوان «بیست سال بعد» شامل آخرین نوشتههای او دربارهی کتابی است که قصد داشت درباره چین بنویسد. این یادداشتها مفصلا توسط همسرش که در سفر دوم همراه او بوده، حاشیهنویسی شده است.
سفر اودیسهوار این “قلب دربهدر” به “شرق بهشت” در ٥٢ سالگی او، یعنی در سنین پختگی و روزگاری که کازانتزاکیس از تحولات و دغدغههای روحی و فکری گذشته است، به انجام رسید. او در طول این سفر، سالهایی را که از مرحلههای مختلفی از ارتقاء روحانی و تحولات انسانگرایانه عبور کرده است، به یاد میآورد. این مراحل شامل ملیگرایی اشراف سالارانه در گام نخست و سوسیالیسم آرمانشهری در گام دوم بوده و به مرحلهی “انسانگرایی جهانی و عروج روحانی” منجر شده است. اما این تجربهها، کازانتزاکیس را از تأثیرگذاری روحانی و احساسی در مواجهه با انسانها و فرهنگها بینیاز نمیکند، و در گزارشگری تجربیات و مشاهداتش، همچنان احساساتی و پرشور را با خود حمل میکند. در بازگویی از سفر ژاپن و چین، به رنود دو ژورنال نوشته است: “چشمانم هنوز از شرق مملو است و قلبم شکسته میشود. اکنون همه چیز در اروپا برایم بیروح، بیمزه، بیبو، ناچیز و غمانگیز به نظر میآید. در ژاپن، بسیاری از چیزهای زیبا را دیدم و در چین، بسیاری از مردمان عمیق و انسان را مشاهده کردم.”